این صنعت با پاکسازی ترازنامه و بازگرداندن مبالغ بیسابقه به سهامداران، گناهان خود را جبران کرده است. به گزارش روابطعمومی ایمپاسکو، سالها نظم و انضباط، افزایش نرخ کالاها و چشمانداز انفجار در تقاضا برای فلزات «سبز» روسای معدن را با دیگر به در سر پروراندن رویای معاملات فانتزی ترغیب کرده است. برای شرکتهای تشنه رشد، هزینهها و ریسکهای بالای توسعه پروژههای جدید و ارزشگذاری نسبتا ارزان برای شرکتهای این بخش به این معنی است که خرید یک معدن آماده، جذابتر از اکتشاف و استخراج به نظر میرسد. سال گذشته، با کاهش معاملات در سایر بخشها، روسای معدن با نرخی که در یک دهه گذشته مشاهده نشده بود، معامله را به پایان بردند. اکنون اوضاع بار دیگر به تب و تاب افتاده است. روز ۲۶ آوریل، شرکت تِک ریسورسز اعلام کرد که رای سهامداران در مورد تغییر ساختار را پیش از جلسه سهامداران که از قبل در مورد آن برنامهریزی شده بود، لغو میکند. این پیشنهاد که در ماه فوریه اعلام شد، این شرکت معدنی کانادایی را به دو بخش تقسیم میکند و فعالیتهای زغالسنگ فولاد این شرکت را کاملا تحت تاثیر قرار داده و تجارت مس و روی آن را هم پشت سر میگذارد. گلنکور، شرکت بزرگ کالایی مستقر در سوئیس با پیشنهادی ناخواسته برای ادغام شرکتها و کنار گذاشتن کسبوکار ادغام شده زغالسنگ خود، چشمانداز تِک را زیر پا گذاشت. پس از هفتهها ارائه طرح هر دو طرف با سهامداران شرکت کانادایی، تِک تسلیم شد، احتمالا به این دلیل که تعداد زیادی از آنها اکنون متقاعد شدهاند که فروش شرکت به نفع آنهاست. تِک میگوید که برای ایجاد یک «جدایی سادهتر و مستقیمتر» نیاز به فرآیندی دارد. در عین حال گلنکور که جسور شده ممکن است پیشنهاد خود را در روزهای آینده بهبود ببخشد تا نگرانی سهامداران را در مورد اشتباه استراتژیک مدیریت تِک جلب کند. با این حال هر معاملهای هر اندازه هم که بزرگ باشد، به لحاظ ارزشی بسیار پایینتر از تراکنشهایی است که پیشتر انجام شده است. ارزشگذاری شرکتهای معدنی به اندازه پیشبینی نرخ آتی کالاهایی که تولید میکنند، دشوار است و پرداخت بیش از اندازه بزرگ هم میتواند منجر به فاجعه شود. در سال ۲۰۱۳، کاهش بیش از ۱۴ میلیارد دلاری برای کار تام آلبانیز رئیس ریوتینتو که به دنبال خرید نامناسب شرکت آلکان – یک تولیدکننده کانادایی آلومینیوم – اتفاق افتاد، ۳۸ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۷ و یک معامله ناموفق برای کار در معادن زغالسنگ موزامبیک در سال ۲۰۱۳ برای آنها هزینه داشت. این ابرچرخه تاریخی ممکن است پر از هشدار باشد، اما آنچه که روسای امروزی با آن مواجه هستند، متفاوت است. در حالی که چین انبوهی از زغالسنگ و سنگآهن را خریداری میکند، این بار مس و سایر فلزات غیرآهنی در کانون توجه قرار خواهند گرفت. بازارهای صعودی استدلال میکنند که کاهش میزان اکتشاف و استخراج به این معنی است که با بازگشایی اقتصاد چین و انعطافپذیری امریکا، به زودی با کمبود فلز سرخ مواجه خواهیم شد. با نگاهی به آینده، برخی حتی خوشبینتر هستند به گفته تحلیلگران بانک گلدمن ساکس، اشتهای صنایع «سبز» برای مس – به عنوان مثال از افزایش فروش خودروهای الکتریکی – تقریبا نیمی از تقاضای اضافی را در این دهه تامین خواهد کرد. جای تعجب نیست که شرکتهای معدنی نمیتوانند به اندازه کافی سود کسب کنند. در ماه دسامبر سال گذشته، ریوتینتو نیمی از فیروز هیل را که قبلا مالک آن نبود به نرخ ۳.۱ میلیارد دلار تصاحب کرد که باعث میشود بخش بزرگی از سهام این شرکت را در اویو تولگوی – یک معدن بزرگ مس در مغولستان – بهدست آورد. در اوایل ماه آوریل، سهامداران یکی از شرکتهای معدنی استرالیایی، خرید ۶.۴ میلیارد دلاری توسط بیاچپی را تایید کردند. پیشنهاد خرید نیوکرست توسط نیومانت به مبلغ تقریبا ۲۰ میلیارد دلار، تولید مس را برای بزرگترین معدن طلای جهان افزایش میدهد. گاهی اوقات مشکل این است که سهامداران متوجه معادنی شوند که یک شرکت از قبل در اختیار دارد. شرکتی که خود را به عنوان «بازوی خالص» فلزات سبز قرار میدهد به شکلی قابل توجه برای سرمایهگذاران جذاب است. این یک دلیل مهم پشت طرح گلنکور برای ایجاد «گِلِن تِک» از تجارت فلزات این دو شرکت است. شرکت بزرگ معدنی برزیلی واله که بیشتر درآمد خود را از فروش سنگآهن به دست میآورد، درحال بررسی جدایی از تجارت فلزات پایه است.
از بین بردن آلایندهترین داراییها مانند زغالسنگ حرارتی، قانعکنندهتر است چراکه سرمایهگذاران نهادی تاثیرات زیستمحیطی پرتفوی خود را میسنجند. آنگلو امریکن کسبوکار زغالسنگ حرارتی افریقای جنوبی خود را در سال ۲۰۲۱ رها کرد. شرکت جدید تونگلا از زمان عرضه در ژوهانسبورگ، نرخ سهام خود را بیش از 4 برابر کرده است.
روسای معدن به چانهزنی با دولتها در مورد درآمد معادن خود عادت دارند، اما باید انتظار داشته باشند که حمایت گرایی فزاینده با جاهطلبیهای معاملهگری آنها تداخل داشته باشد. فشارهای ژئوپولیتیکی بر بزرگترین معاملات معدن، امر جدیدی نیست. در سال ۲۰۰۸، چینالکو یک شرکت معدنی دولتی چین، یک «حمله سپیده دم» را به سهام ریوتینتو در تلاش برای بر هم زدن پیوند احتمالی آن با بیاچپی (این معامله یک تامینکننده قدرتمند سنگآهن برای کشور ایجاد میکرد)، آغاز کرد. در سال ۲۰۱۰، مقامات کانادایی قدرت خود را با استفاده از قانون سرمایهگذاری کانادا برای جلوگیری از پیشنهاد ۳۹میلیارد دلاری بیاچپی برای خرید پتاس، شرکت معدنی کود معدنی مشابه، منعطف
کردند. رویارویی با جناحهایی که در داخل و خارج از فهرست سهامداران تِک تمایل دارند شرکت را در دست کانادا نگه دارند، چالشی برای هر گونه تصاحب خواهد بود. همانطور که مرز بین منافع اقتصادی و امنیت ملی به طور فزایندهای بر مواد معدنی حیاتی برای انتقال انرژی تقویت کردهاند. تلاش مرتبط برای بازطراحی زنجیرههای تامین از طریق ابتکارات عظیم سیاست صنعتی مانند قانون کاهش تورم امریکا نیز تقاضا برای کالاها را ایجاد میکند و جرقه معاملات خود را خواهد داد. یکی از راههایی که میتوان به رونق آینده در ادغام معدن نگاه کرد، به عنوان نخستین موج معاملهگذار سبز است. دیگری مشاهده صنعتی است که به انجام معاملات اعتیاد دارد و البته این معاملات، پس از یک دهه انفعال، اکنون آزاد شده است.