حمیدرضا دانش کاظمی، عضو شورایعالی بورس: در بسیاری از مواقع دولتها از دولتهای قبل تجربه بهدست میآورند و دیگر اشتباهات قبل را تکرار نخواهند کرد. در انتهای مرداد ۹۹ ارزش دلاری بازار ۴۲۰ میلیارد دلار بود، در این مدت شاهد افزایش سرمایه تعدادی شرکتها بودیم و ۷۴ شرکت به ارزش ۵۲۱ همت در بورسها پذیرش شدند. چندی پیش شاهد تجربه روند منفی بدی در بازار بودیم و شاخص بورس در یک روز حدود پنج درصد منفی شد که برخی معتقد بودند طبق قانون، بازار باید تعطیل شود؛ در حالی که اجباری در این زمینه وجود ندارد، ما معتقد بودیم که بازار نباید تعطیل شود و تصمیم بسیار درستی هم گرفته شد که بازار را تعطیل نکردند. ارزش بازار در روز ۱۸ اردیبهشت ماه، ۱۸۲ میلیارد دلار بود، در حالی که افزایش سرمایه از محل آورده داشتیم و شرکتهای جدید هم وارد بازار شدهاند. منابع پولی وارد شده به بازار در سال ۹۹ وارد مدار تولید نشد، زمانی که آب استخر را به یک حوض وارد کنیم، آب سرریز خواهد شد و این مسئله به عنوان موضوع طبیعی تلقی میشود اما اکنون ابزارهای خوبی را در این بازار تامین کردیم؛ ضمن اینکه بازارهای جانشین که ارزی هستند به شدت رشد کردند و ارزش دلاری بازار با ورود شرکتهای جدید به نصف سال ۹۹ نیز نرسیده است که این امر متاثر از سرمایه اجتماعی بوده است. زمانی که سهامدار اتفاقات تلخ سال ۹۹ را تجربه کرده است، به راحتی به این بازار ورود نمیکند، حتی از سال ۹۹ به بعد در بیشتر فیلمهای تلویزیونی چنین مسئلهای وانمود میشود که بیشتر کلاهبرداریها در بورس اتفاق افتاده است و حتی مجری یک برنامه رادیویی صریحا این موضوع را مطرح کرد که بارها اعلام کردیم سرمایه خود را وارد بورس نکنید، بنابراین در رسانههای مختلف به آسیب وارد شده در سرمایه اجتماعی دامن زده میشود و از این طریق به نوسانات ۲سال گذشته بورس شتاب بخشیدند؛ این در حالی است که از قضا بازار سرمایه امنترین و شفافترین نقطه اقتصادی کشور تلقی میشود. در دولت جدید چند اتفاق بسیار خوب برای بازار سرمایه صورت گرفت که شاهد اثر آن در معاملات بازار بودیم، نخستین اقدام مربوط به میزان افزایش سرمایه از محل سودهای انباشته به دلیل معافیتهای مالیاتی بود که در ۲ سال گذشته در لایحه بودجه ارائه شد و رقم آن عدد بسیار بالایی بود که در اصل این پول به بازار اولیه و شرکت واریز شد، سازمان بورس حمایت بسیار خوبی را از این اتفاق داشت که این مسئله را میتوان به عنوان یک استراتژی مثبت تلقی کرد. نمیتوان اکنون اعلام کرد که وضعیت بازار عالی است اما روند فعلی نشاندهنده آن است که بازار به سمت درستی در حال حرکت است اما همچنان راه زیادی تا رسیدن به هدف باقی مانده است. منابع نقدی سرشاری که به دلیل خلق پول پرقدرت تورمزا در کشور در حال تولید است باید به سمت بازار اولیه هدایت شوند، در بازار سهام نیازمند ابزارهایی مانند صرف سهام و سلب حق تقدم است که اکنون کمتر در بازار فعال شدهاند، همچنین برای مثال صندوق املاک و مستغلات تاسیس شده اما باید با سرعت بیشتری توسعه پیدا کند. ابزار دیگر شرکت پروژهها هستند، در کشور تعداد زیادی از پروژههای بزرگ با بازدهی جذاب وجود دارد که اگر بخواهند به صورت مستقیم در بورس پذیرش شوند باید زودتر خط تولید آنها راهاندازی شود و به سوددهی برسند و پس از آن در مورد پذیرش شرکتها تصمیمگیری شود. در صورت راهاندازی شرکت پروژهها مردم سرمایههای خود را به جای ورود به بانک یا بازار خودرو و ارز وارد صنعت میکنند و از این طریق مردم هم منفعتی را از آن خود خواهند کرد. باید مراقب بود تا سرمایه و امنیت را از بین نبریم و سرمایهگذاری که حال بعد از ۳ سال دوباره در حال اعتماد به بازار است را فراری ندهیم.
نمیتوان به صورت سیاه و سفید به همه سهامداران نگاه کرد، بلکه رنگ حضور سهامداران در بازار خاکستری است، اینکه همه مردم به دنبال کسب پنج درصد بازدهی از بازار سهام هستند نشاندهنده تصور درست آنها از اقتصاد است، این اتفاق نشان میدهد در بازار دریاچهای ایجاد شده که باید اقدام به اعمال سیاستگذاری درست در آن کرد. اکنون شاهد وجود طیفهای مختلف برای سیاستگذاری در بازار سرمایه هستیم، تا چند وقت گذشته صندوق توسعه و تثبیت در بازار سرمایه فعال نبودند اما فعالیت آنها با تزریق منابع آغاز شد که اکنون به بزرگترین بازارگردانهای ایران تبدیل شدند. یک ایراد و ناراحتی داریم و آن هم این است که سازمان بورس به دلیل احساس مسئولیت خود به مسئله مربوط به شاخص بورس و عوامل تاثیرگذار در صعود و نزول آن بیش از دیگر وظایف خود توجه کرده است. رسالت اصلی متولی یا ناظر بازار، بررسی شاخص بورس نیست بلکه باید حجم معاملات و میزان نقدشوندگی گزارش شود، در این راستا این موضوع باید توجه شود که سازمان بورس تا چه میزان در حوزه آموزش و فرهنگسازی جامعه موفق عمل کرده است. همچنین در این زمینه باید به این موضوع توجه کرد که بودجه در نظر گرفته شده برای فرهنگسازی در بورس در سال ۹۸، ۹۹، ۱۴۰۱، ۱۴۰۰چه میزان بوده و چه میزان از آن محقق شده است، با توجه به وجود چنین مسائل مهمی اما همه توجه سازمان بورس به شاخص بورس و مسائل مربوط به آن بوده است. اکنون کارنامه روسای سازمان بورس اینگونه بررسی میشود که در ابتدای ریاست خود شاخص بورس را با چه عددی تحویل گرفته و آن را با چه عددی تحویل داده است بلکه در این زمینه باید حجم معاملات مورد مقایسه قرار بگیرد و نقدشوندگی تا چه میزان تغییر کرد یا در این مدت چه میزان آموزش و فرهنگسازی به سهامداران داده شد، اکنون در این حوزه به شدت عقب هستیم. اگر بنده به جای رئیس سازمان بورس بودم ارتباط با رسانه ملی را توسعه داده و فرهنگ را در آنجا تغییر داده و اعلام میکردم که بورس نماینده اجنبی در کشور نیست بلکه آینده اقتصاد ایران است؛ این مسئله غلطترین تجزیه و تحلیل است که با آن روبهرو هستیم. کارنامه ما در ابزارسازی و نهادسازی بسیار گستردهتر از فرهنگسازی است.