تعیین نقطه هاب: این نقطه، نقطهای انتزاعی در شبکه گاز است که در آن فارغ از بحث ترانزیت و تلفات شبکه، تنها گاز معامله میشود. به این معنا که کلیه معاملات تجاری گاز در آن نقطه انجام میشود و در آن نقطه هزینه تلفات و ترانزیت انرژی صفر است.
تعیین نرخ ترانزیت: پیشنهاد میشود برای شروع و سادگی، یک نرخ ترانزیت به صورت کلی و یکسان برای انتقال گاز از محل تولید به محل مصرف (براساس نقطه هاب شبکه) تعیین شود. این نرخ متاثر از هزینههای جاری بهرهبرداری از خطوط انتقال و توزیع گازاست.
خروج قیمتگذاری گاز طبیعی از حالت تعرفهای: با توجه به نیاز به ورود مصرفکنندگان بزرگ به عنوان یک بازیگر جدی و مهم در بازار گاز با انگیزههای بخش خصوصی در کنار شرکتهای توزیع گاز استانی، همچنین به منظور موفق بودن بازار گاز طبیعی باید نظام قیمتگذاری بر مبنای تعرفه حذف شود و قیمتگذاری این کالا در بازار گاز صورت پذیرد و مصرفکنندگان نهایی متناسب با نیاز خود گاز طبیعی را از این بازار خریداری کنند.
خصوصیسازی صنعت گاز: خصوصیسازی صنعت گاز کشور از جمله پالایشگاههای گاز به عنوان تولیدکننده، شرکتهای گاز استانی به عنوان توزیعکننده و... و تقویت شرکتهای خردهفروشی گاز طبیعی میتواند کمک شایانی به پویایی و موفقیت بازار گاز داشته باشد.
لازم به ذکر است حتی بدون انجام کامل این مرحله نیز میتوان شقی از رقابت را بین خریداران بزرگ گاز طبیعی به وجود آورد.
تعیین سقف قابلتحویل برای مصرفکنندگان گاز متناسب با انشعاب گاز واگذارشده: یکی دیگر از الزامات راهاندازی بازار گاز طبیعی مشخص کردن سقف قابلتحویل گاز به مشترکین متناسب با مصرف آنهاست. بدین منظور شرکت ملی گاز باید سقف مذکور را به بورس انرژی ایران اعلام
کند.
تجربه جهانی در تجدید ساختار گاز
تا قبل از دهه ۱۹۸۰ میلادی، سازمانهای دولتی مرکزی و ایالتی در اقصینقاط دنیا، علاوه بر تعیین نرخ گاز طبیعی سرچاهی به شکل دستوری، نرخگذاری شرکتهای گرداننده عملیات خطوط لوله و شرکتهای توزیعکننده گاز را نیز انجام میدادند. اما از اواسط دهه ۸۰، روند مقرراتزدایی از فروش گاز آغاز شد و مشتریان به خرید مستقیم گاز از تولیدکنندگان ترغیب شدند.
درواقع مقرراتزدایی صنعت گاز طبیعی، موانع موجود برسر راه نیروهای بازار را مرتفع کرد تا بستری برای ایجاد فضای رقابتی برای مبادله و عرضه گاز طبیعی فراهم شود.
امریکا به عنوان نخستین کشور، مقرراتزدایی بازار گاز طبیعی را بین سالهای ۱۹۸۵ و ۱۹۹۲ آغاز کرد. در همین زمان، انگلیس برای ایجاد بازار رقابتی در صنعت گاز خود، مقرراتزدایی کامل این صنعت را در سال ۱۹۹۸ رقم زد. تجربه انگلیس نشان داد بازار میتواند به صورت موفقیتآمیز در همه بخشهای صنعت گاز طبیعی ایجادشود.
به این ترتیب به دنبال مقرراتزدایی از قیمتهای سرچاهی و حملونقل خطوط لولهای، گاز طبیعی مانند یک کالا یا ماده خام در بازارهای بورس دنیا مورد مبادله قرار گرفت و با توسعه و تعمیق بازار فیزیکی گاز، بازارهای مالی و ابزارهای مبادلهای متنوع نیز برای صنعت گاز طراحی شد تا تقسیم و توزیع مخاطرات نهفته در معاملات، ثبات قیمتها و بالا بردن میزان انعطافپذیری در تبدیل این کالا به پول نقد، امکانپذیر شود.
به صورت کلی بازارهای بزرگ جهانی گاز در 3 حوزه امریکای شمالی، آسیا-اقیانوسیه و اروپا فعال هستند که به سرعت درحال تغییرند. در واقع با شکلگیری بازارهای جهانی، شبکه گاز امریکا، آسیا و اروپا بهتدریج به یکدیگر متصل میشوند.
این در حالی است که با توجه به آزادسازی قیمتها در بازار گاز طبیعی، فعالان صنایع انرژی در طول فعالیتهای تجاری خود به طور فزایندهای در معرض نوسانات نرخ گاز طبیعی قرار میگیرند.
به همین دلیل مبتنی بر نیاز متقاضیان این بازار، بورس شیکاگو، بورس بینقارهای و بورس انرژی اروپا برای مدیریت ریسک، طیف وسیعی از ابزارهای مالی را به فعالان بازار گاز طبیعی ارائه میکنند.
از آنجایی که ایران بعد از روسیه جایگاه دوم را در این حوزه به خود اختصاص داده است، راهاندازی بازار رقابتی برای مبادله گاز در بورس انرژی ایران ضروری است؛ زیرا با توجه به رشد صنعت گاز و شکلگیری شبکه جهانی در اقصینقاط دنیا، لازم است فرصت را غنیمت شمرده و در کنار ایجاد بازار رقابتی و نقشآفرینی بخش خصوصی در این صنعت، از ظرفیتهای بالقوه بورس انرژی در جهت تامین مالی پروژههای توسعهای صنعت گاز استفاده کرد.
همچنین با توجه به ظرفیت کشور در حوزه بازار گاز طبیعی، ایران توانایی بالقوه در تبدیل شدن به قطب تولید و صادرات گاز طبیعی در جهان را دارد.