صنعت فولاد در ايران با پيشرفتهای قابلتوجهی طی ساليان اخير همراه شده است؛ به نحوی که اکنون با توليد بيش از ۳۱ ميليون تن فولاد خام، در جايگاه نهم برترين فولادسازان جهان قرار دارد. در چنين شرايطی، فولادسازان بزرگ کشور با يک سری چالشهای اساسی روبهرو شدهاند که از جمله میتوان به تامين پايدار خوراک (سنگآهن) اشاره کرد.
در چند سال گذشته به دليل جزيرهای عمل کردن شرکتهای معدنی، صنعت فولاد کشور با چالش عدم توازن عرضه و تقاضای مواد اوليه مواجه شده است و فولادسازان ناچارند برای رفع نياز خود، به سمت سرمايهگذاری در بخش معدن حرکت کنند؛ اين در حالي است که ميتوان با تشکيل اتاق فکری متشکل از اعضای انجمنهای صنفی مختلف در صنعت فولاد، مانع از اتخاذ تصميمات متعددی شد که ممکن است با يکديگر در تداخل باشند.
یکی از استراتژیهای کشورهای توسعهیافته در مسیر رشد خود، اعتلای صنایع بزرگ و مادر و به دنبال آن رشد متوازن زنجیرههای ارزش صنایع پاییندستی بوده است. به همین دلیل هماکنون اکثر کشورهای در حال توسعه با توجه به اهمیت این موضوع، در تلاش هستند با اقدامات توسعهمحور خود، به جایگاه مناسب و بالاتری در بازارهای بینالمللی دست پیدا کنند. در همین راستا در ایران به عنوان یکی از کشورهای در حال توسعه، اقداماتی مانند تبیین و تدوین چشمانداز بلندمدت بخش معدن و صنایع معدنی، نویدبخش تحولی شگرف در این بخش است.
با توجه به پتانسیل بالای ارزشافزایی و اشتغالزایی زنجیره فولاد، میتوان گفت که این صنعت از نقش بسزایی در رشد اقتصادی کشور برخوردار است و توسعه و ارتقای عملکرد آن، سبب هموارتر شدن مسیر پیشرفت و ترقی میشود. البته در این میان باید نکته مهمی را در نظر داشت که ادامه فعالیت هر صنعت، وابسته به متغیرهایی مشخص است که در صورت مهیا نبودن شرایط، کل زنجیره تولید و ارزش با چالش مواجه خواهد شد.
یکی از مولفههای تاثیرگذار در زنجیره فولاد که هماکنون مسئلهای حیاتی به شمار میآید، تامین پایدار خوراک (سنگآهن) است؛ به همین دلیل زمانی توسعه صنعت فولاد محقق میشود که کل زنجیره، رشد متوازنی داشته باشد و با افزایش ظرفیتهای تولید محصولات میانی و نهایی فولاد، تولید مواد اولیه نیز به تناسب افزایش پیدا کند.
از این رو فعالیت شرکتهای معدنی که وظیفه تامین خوراک صنایع فولادسازی را بر عهده دارند، بیش از گذشته اهمیت پیدا کرده است و با ظرفیتهای ایجاد شده در کشور و هدفگذاری تولید ۵۵ میلیون تن فولاد تا سال ۱۴۰۴، تقاضای فولادسازان به مواد اولیه روند صعودی را طی میکند. برای تحقق این هدف، باید سالانه ۱۶۷ میلیون تن سنگآهن در کشور تولید شود؛ در حالی که اکنون میزان تولید این ماده معدنی به ۱۰۳ میلیون تن در سال میرسد.
به همین دلیل سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور از سال ۱۳۹۷ هشدار جدی مبنی بر پایان ذخایر سنگآهن با توجه به روند اکتشافات موجود اعلام کرده است و بر اساس برآوردهایی که به تازگی توسط دیوان محاسبات کشور صورت گرفته، ذخیره فعلی سنگآهن ایران حداکثر تا ۱۸ سال آینده پاسخگوی نیاز زنجیره فولاد کشور خواهد بود. بر همین اساس ضرورت دارد فولادسازان بزرگ کشور از حالا تمهیدات لازم برای تامین پایدار و به موقع سنگآهن مورد نیاز خود را بیندیشند تا در آینده با مشکلات کمتری در این بخش مواجه شوند.
با توجه به صدا درآمدن زنگ خطر اتمام ذخایر سنگآهن در ایران، هماکنون شاهد شکلگیری موجی از پیشنهادات در راستای افزایش فعالیتهای اکتشافی به خصوص اکتشافات عمیق هستیم اما زمانی که سازمانهای دولتی متولی بر اساس الگوها و روشهای سنتی در این زمینه گام برمیدارند، نمیتوان انتظار داشت که در حوزه اکتشاف پیشرفتهای قابل توجهی حاصل شود؛ ضمن اینکه پیادهسازی برخی از روشهای نوین معدنکاری توسط فعالان بخش معدن، چندان مورد استقبال نهادهای دولتی قرار نمیگیرد و آمایش سرزمینی که تاثیر موثری بر این بخش داشته باشد، توسط این نهادها انجام نشده است.
همچنین باید توجه داشت که تا به امروز به دلیل عدم وجود تجهیزات و ماشینآلات بهروز در کشور، در زمینه اکتشافات عمیق اقدامات مهمی صورت نگرفته است و اساسا این کار با شرایط موجود دارای صرفه اقتصادی نیست. علاوهبراین، یکی از چالشهای دیگری که پیش روی فعالان بخش معدن وجود دارد، مسئله کمبود نیروی انسانی متخصص است؛ به طوری که اکنون با توجه به تفکرات غلطی که نسبت به فعالیتهای معدنی در کشور شکل گرفته است، رشته معدن در دانشگاهها پایینترین میزان ورودی دانشجو را دارد و افراد تمایل چندانی به فعالیت و یا تحصیل در این زمینه ندارند.
در حال حاضر برخلاف افزایش ظرفیت واحدهای فولادسازی در کشور و اهمیت بالای تامین پایدار مواد اولیه آنها، شرکتهای معدنی به جای افزایش ظرفیت تولید محصولات، به دنبال توسعه حلقههای بعدی زنجیره هستند. به همین دلیل این شرکتها برای رفع نیاز خود، تمایلی به عرضه و فروش مواد اولیه در بازار ندارند و فولادسازان ناچارند به دنبال فعالیت در حوزه بالادست زنجیره فولاد باشند. در همین راستا، یکی از راهکارهایی که میتواند قسمت عمدهای از چالشهای بخش معدن را مرتفع کند، تشکیل اتاق فکری متشکل از کارشناسان زبده و باتجربه از ابتدا تا انتهای زنجیره تولید محصولات فولادی است زیرا در این صورت، انجمنهای صنفی که هرکدام به صورت تخصصی در حوزهای مشغول به فعالیت هستند، میتوانند با همکاری سایر فعالان صنعت فولاد نتایج تصمیمات یک بخش را که اثرات بالقوهای بر فعالیت سایر حلقههای زنجیره تولید دارند، بررسی کنند و مانع از موازیکاری و آسیب به بخشهای دیگر شوند.