یک‌شنبه 23 اردیبهشت 1403 - 12 May 2024
کد خبر: 29594
نویسنده: ناصر بزرگمهر
تاریخ انتشار: 1402/04/17 06:20

مسئول همدرد با مردم کجاست؟

ناصر بزرگمهر/ روزنامه نگار پیشکسوت
مسئول همدرد با مردم کجاست؟

یکی در دنیای مجازی نوشته بود:
۳۰ سال پیش می‌خواستم برم شیراز،رفتم ترمینال و سوار اتوبوس شدم، صندلی جلو من زن‌وشوهری نشسته بودند که یک بچه تپل و شیرین ۳یا ۴ساله داشتند.
اتوبوس راه افتاد،اون موقع ها شیراز تا تهران حدود۲۰ ساعتی راه بود.
طی راه بچه تپل و شیرین که صندلی جلو من بود،هی به سمت من نگاه می‌کرد و می خندید،
چندبار باهاش دالی بازی کردم و بچه کلی خندید. دست بچه یک بیسکویت کاکائویی بود که نمی خورد، توی دالی بازی یهو یک گاز از کاکائو بچه زدم؛ بچه  کمی خندید.
کمی بعد مادر بچه با خوشحالی به شوهرش گفت:
 ببین؛ بالاخره کاکائو را خورد.
دیدم پدرومادرش خوشحالند؛ به خودم گفتم، بذار بیشتر خوشحال بشوند.
خلاصه ۳ تا کاکائو را کم کم از دست بچه یواشکی گاز زدم و بچه هم می خندید.
مدتی بعد خسته شدم، چشمم را بستم و به صندلی تکیه دادم که یهو ای وای...
دیدم از دل پیچه، دل و روده ام داره میاد توی دهنم، سرگیجه گرفته بودم و داشتم میترکیدم،
دویدم رفتم جلو و به راننده وضعیت اورژانسی خودم را گفتم.
راننده با غرغر تو یک  کافه ایستاد، عین سوپرمن پریدم پایین و رفتم دستشویی و رفع حاجت کردم.
برگشتم و از راننده تشکر کردم و روی صندلی نشستم، اتوبوس  که راه افتاد، هنوز ۱۰ دقیقه نگذشته بود که مجددا دل پیچه شروع شد، طوری که صندلی جلوی خودم را گاز میگرفتم و از درد می خواستم داد بزنم‌.چه دل پیچه وحشتناکی داشتم، تموم بدنم را می کشیدند، ای خدا به دادم برس.
دویدم پیش راننده و با التماس وضعیتم را گفتم، او هم ایستاد و من هم پریدم بیرون و دقایقی بعد به اتوبوس برگشتم وتشکر کردم.
مجددا بعد از دقایقی بازهم دل پیچه شروع شد و از درد داشتم می مردم، دهنم خشک شده بود و چشمام سیاهی میرفت، روی صندلی نمی توانستم بنشینم و هی پیچ و تاب می خوردم و روم نمیشد باز به سراغ راننده بروم.
به خودم می گفتم چرا اینجوری شدم، حتما غذایی که خوردم، فاسد بوده.
یهو دیدم دست بچه باز کاکائو هست، از پدر بچه پرسیدم: بچه تون کاکائو خیلی می خوره؟
پدرش گفت: نه،کاکائو برایش خوب هم نیست.
مادرش گفت: حقیقت بچه مون یبوست داره، روی کاکائو مسهل مالیدم تا شاید افاقه کند؛
تا حالام دو سه تا خورده ولی بی فایده بوده است.
من بدبخت می خواستم، گفتگو را ادامه بدهم که یهو دردپیچه  مجدداً اومد، دلم می خواست داد بزنم و کف اتوبوس غلت بزنم، رفتم پیش راننده؛ راننده با خشونت گفت : خجالت بکش ؛ وسط بیابونه ماشین که شخصی نیست، برو بشین.
بین درد و خجالت مونده بودم که یک فکری به ذهنم آمد.
برگشتم پیش پدر و مادر بچه و با عذرخواهی گفتم : من هم یبوست دارم، می شود به من هم از این کاکائوها بدهید؟
مادر بچه ۳ تا کاکائو مسهلی به من داد و من هم گرفتم و بردم برای راننده عصبی و با ترس و خنده گفتم: برادر عزیز چرا داد میزنی؟ نوکرتم، فدات بشوم ؛ دنیا ارزش ندارد؛ شما ناراحت نشو؛ جون همه ما دست شماست، معذرت میخوام، بیا و دهنت را شیرین کن‌.
راننده هم که سیبیل کلفت و لوطی بود گفت: ایول ؛ دمت گرم ؛ بامرامی ؛ آخر مردای عالمی، وخلاصه ؛ ۳ تا بیسکویت کاکائو را کردم تو دهنش و رفتم سر جام نشستم و از درد عین مار به خودم پیچیدم.
ده دقیقه نشده بود که راننده صدام کرد وگفت: داداش؛ جون  بچه ات چی به خورد من دادی؟
داستان کاکائو و بچه را برایش گفتم.
راننده زد بغل جاده و گفت،خدا لعنتت کند،بیا بریم پایین.
خلاصه تا شیراز هر نیم ساعت می زد کنار و می گفت: بیا رفیق، همدرد هستیم.
مسافرها هم  اعتراض که می کردند، راننده هم می گفت: پلیس راه گفته که یه گروه نامرد، توی جاده میخ ریختند؛  من هم تند تند باید لاستیکها را کنترل کنم که ته دره نرویم.
ملت هم ساکت بودند و دعا به جون راننده می کردند.
خب این حکایت را عرض کردم و نوشتم که بگویم برای رفع هر مشکلی، مسئولش باید همدرد مردم باشد تا حس کند که طرف مقابل چی می کشد.
آقای رییس جمهور
در تقویم روز ۱۶ تیر را روز ملی مالیات اعلام شده است و هفته مالیاتی است.
ایرانیان از دیرباز تاریخ و حداقل از زمان هخامنشیان برای دریافت و پرداخت مالیات کشور ، دفتر و دستکی داشته اند. مالیات بر حسب تعریف سازمان همکاری و توسعه اقتصادی( OECD  )  پرداختی الزامی و بلاعوض در همه دنیا از طرف شخص، موسسه و غیره به دولت ها برای اداره کشورها است.
مالیات در واقع انتقال بخشی از درآمدهای جامعه به دولت یا بخشی از سود فعالیت های اقتصادی مردم به دولت است که مجددا باید به عنوان هزینه های خدماتی صرف همان مردم بشود.
آقای رییس جمهور
به نظر می رسد که هیچکس با اصل تعریف و جایگاه مالیات مشکلی نداشته باشد، اما آنچه که جای بحث و مناظره و انواع فرار های مالیاتی را شکل داده است، نحوه عمل سازمان های مالیاتی و فشارهای نامناسب به تولیدکنندگان و نحوه محاسبه آنها است،بارها خبر کارخانه ها و کارگاه هایی را خوانده و شنیده ایم که به دلیل فشارهای مالیاتی و یا شیوه عمل بانک ها تعطیل شده اند.
آقای رییس جمهور
مالیات، مچ گیری و زورگیری سرگردنه نیست، مالیات باید براساس کارشناسی و اختیارات ممیزان و با عدالت و توافق مودیان انجام گیرد.
باید کارکنان مالیاتی کشور دستی بر آتش داشته و در هر حوزه ای با نظر اتحادیه ها و دست اندرکاران آن حوزه به اعداد و ارقام مناسب دست پیدا کنند.
سازمان مالیاتی کشور نیاز به باز تعریف و زیر و رو شدن دارد. باید مسیولین مالیاتی، دوسه عد بیسکویت کاکائویی مصرف کنند تا بتوانند با مسافر فلک زده همدردی کنند.
آقای رییس جمهور
فکر نکنم در سازمان مالیاتی کشور، هیچ مسئولی إحساس همدردی با تولیدکنندگان و صنعتگران و کارآفرینان و مردم داشته باشد.


نویسنده:
کپی لینک کوتاه خبر: https://rouzegaremadan.ir/d/4yjopj