بخش اکتشاف در حال حاضر با موضعگیریهای متناقض روبهرو است. از یکسو مدام گفته میشود معدن در حوزه اکتشاف با عقبماندگی دستوپنجه نرم میکند و باید اکتشافات کشور را توسعه داد و از سوی دیگر، با تصمیمات کارشناسینشده و خلقالساعه، کل برنامههای اکتشافی که بهویژه شرکتهای بزرگ داشتهاند، نقش بر آب میشود. سال گذشته، گروهی چندنفره از تولیدکنندگان دستگاه و تجهیزات حفاری مدعی شدند که میتوانند دستگاههای حفاری مغزهگیری تولید کنند و به این بهانه، جلوی واردات ماشینآلات حفاری گرفته شد. در حال حاضر فقط شرکتهایی که نمایندگی ماشینهای حفاری مغزهگیری را تحت شرایط و ضوابطی که وزارتخانه تعیین کرده، دریافت کردهاند، اجازه واردات دارند. البته این موضوع هم مربوط به قبل از عید است و در سال جدید، هنوز ندیدهام کسی ثبت سفارش کرده باشد. هماکنون بسیاری از شرکتهای حفاری و معدنی و پیمانکاران معادن، دستگاههای حفاری خریداری و هزینه آن را پرداخت کردهاند و ارز از کشور خارج شده است، اما هنوز نتوانستهاند ماشینآلات موردنیاز خود را وارد کنند. علاوه بر این، برخی شرکتهای حفاری، باتوجه به شرایط معادن و تفاوت هر سایت با سایت دیگر، دستگاههایی منطبق با شرایط سفارش دادهاند و بعضی شرکتهای خارجی بهواسطه اعتبار این خریداران، دستگاههای سفارشی ساختهاند، اما ورود آنها به کشور فعلا معوق شده است. در حالی که بخش حفاران کشور روی این دستگاهها برنامهریزی کرده، اما این برنامه هم قربانی ممنوعیت اخیر شده است. حفاری کاری نیست که در یک مرحله انجام شود و به پایان برسد. قبل از پیدا شدن معدن، در زمان اکتشاف، در هنگام بهرهبرداری و حتی بعد از بهرهبرداری و زمان بازسازی و بستن معدن، حفاری کاربرد دارد و جزو لاینفک فرآیند معدنکاری است، اما متاسفانه با ادامه رویه موجود، کل زنجیره معدن با آسیبهای فراوانی روبهرو میشود، زیرا دستگاههای بهروز، جدید و همرده جهانی اجازه ورود به کشور را ندارند. دیگر اینکه قطعات گوناگون دستگاه حفاری مثل موتوردیزل، پمپهای هیدرولیک و لوازم دیگر، همه از خارج کشور وارد میشود، در حال حاضر اگر تولیدکننده بتواند تحریمها را دور بزند و قطعات را تکتک وارد کند، که کاری بسیار سخت و دشوار است، تعرفه گمرکی آن ۲۵ درصد است و بهاینترتیب، دستگاهی که در داخل تولید میشود، بهمراتب گرانتر از دستگاههای وارداتی خواهد شد. در این شرایط، بدیهی است که تولیدکنندگان بهسراغ لوازم و تجهیزات دستدوم میروند و دستگاه تولیدی داخل بههیچوجه کارآیی دستگاههای خارجی را ندارند، حتی اگر این دستگاه از ترکیه وارد شده باشد. مسئله بعدی که بسیار اهمیت دارد، سطح تولیدات است. بهعنوانمثال، در حال حاضر یک دستگاه کانادایی از یک برند معتبر داریم که آسیبدیده و دکل آن دچار مشکل شده، هرچند به نظر میرسد تعمیر دکل ساده است، اما دستگاه کانادایی بهصورت یکپارچه و بهوسیله دستگاه تراش بسیار بزرگ ۲۴متری ساخته شده است که این تجهیزات تراشکاری در اختیار همه کشورها و همه کارخانهها نیست. برای نمونه اگر در ترکیه حدود ۵۰ کارخانه تولیدکننده دستگاه حفاری وجود داشته باشد، شاید ۲۰ یا ۳۰ عدد از آنها، توانایی تولید دستگاههای حفاری عمیق ۷۰۰ یا ۸۰۰ متری داشته باشند، از میان آنها زیر ۱۰ عدد کیفیت مناسبی داشته باشند، شاید ۴ یا ۵ عدد از آنها کارخانهای در حد و اندازههای جهانی باشند که میتوانند محصولاتی موردنیاز ما در داخل کشور را بسازند و در نهایت در میان آنها شاید ۲ یا ۳ کارخانه دستگاه تراش یکپارچه یا کورههای القایی برای آبکاری و کرومکاری دارند و بقیه از این تجهیزات محروم هستند. در داخل کشور هم هیچیک از این امکانات مهیا نیست. از سوی دیگر، فرض کنیم که دستگاهها، تجهیزات و مواد اولیه موردنیاز همه مهیا باشد، مگر توان تولید سالانه کارخانههای ما چند عدد است؟ الان ظرفیت تولید اسمی بزرگترین کارخانههای دنیا، برای مثال در کشور کانادا سالی ۲۰ دستگاه یا در ترکیه ۸۰ دستگاه است. بنابراین، ما حتی نمیتوانیم دستگاههای موردنیاز خود را از یک تولیدکننده یا کشور خاص تامین کنیم و باید از چندین کارخانه در نقاط مختلف دنیا خریداری کنیم تا نیاز کشور در این زمینه برطرف شود. پس وقتی کشورهای دیگر نمیتوانند سالی ۱۰۰ دستگاه تولید کنند، ما چگونه امیدواریم در ایران این اتفاق بیفتد؟